ایستگاه راه آهن
امیرعلی جونم تو نماز خونه راه آهن پوشکتو عوض کردم تا به خودم اومدم دیدم با تمام قدرتت دویدی تو جمعیت یه لحظه ترسیدم دلم ریخت فک کردم گمت کردم ....فدات بشم وروجک مامان ...
نویسنده :
مامان امیرعلی
16:46