امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

امیرعلی عشق قشنگ مامان وبابا

سفر یه هفته ای مامانی ومن به نیشابور

1393/9/29 9:01
نویسنده : مامان امیرعلی
963 بازدید
اشتراک گذاری

قرار بود که از 10 آذر بریم نیشابور... منتها مادر همکار بابایی فوت کردن دیگه نشد که سه نفری بریم به نیشابور... از اونجایی که حسابی دلمون گرفته بود ... ومرخصی بابایی کنسل شد به خاطر این قضیه .... من ومامانی ، خودمون دوتا با خاله اکرم رفتیم نیشابور...حسابی خوش گذشت... خونه دایی هادی رفتم ... خونه مامان بزرگم....خونه خاله مینا ...بقیه شم با خاله اکرم وخاله زهره وبیتاجون رفتیم بیرون و خونه آقاجون بودمممم....بعد یه ماه ،آقاجون رو دیدم کلی ذوق کردم.... اففضل ....(دایی ابوالفضل رو میگم ) ... دایی مهدی ، دایی هادی، خاله زهره.... با بیتاجون هم که کلی بازی کردیمممممممممممممممم

بابایی اومده دنبالمون .... برسونه ما رو ترمینال

یه روز با دایی مهدی ومامانی رفتیم آرایشگاه... ومدل انگلیسی موهامو کوتاه کردمممم...منم مثل یه آقا .... اصلا نه نیاوردممممم.... همین باکلاس نشستم که نگوووو

خاله اکرم ... من مامانی ودایی مهدی رو مهمون کردن ...

همگی رفتیم خونه دایی محمد .... من وبیتاجونی

خلاصه خیلی خوش گذشت این یه هفته .... کلی روحیه مون عوض شد...

 

پسندها (2)

نظرات (0)