مشهد یه گوشه از بهشته
به آستان رفیعت ، مرا نگاهی کن
منم گدای حریم شما ، نگاهی کن
تو آن امام رئوفی منم فقیر توام
به دست خالیم ای شه بیا نگاهی کن
چه شد که من به سرای تو دعوتم امروز؟
کنار پای ضریحت شها نگاهی کن
میان پنجره فولاد تو چه غوغا بود
به گوشه چشم طبیبت رضا نگاهی کن
به کنج مرقد زیبای تو نشستم من
به چشم زاویه بینت جدا نگاهی کن
شنیده ام که میایی سه جا به بالینم
بیا به جان جوادت ، مرا نگاهی کن
میان صحن و سرایت دو بال دارم من
منم کبوتر گنبد طلا نگاهی کن
گدای کوی تو آقا عجب دلی دارد
به یک غزل شد اسیرت بیا نگاهی کن
هر جای مشهد رو که میری ... چشمت به ایستگاه صلواتی میفته ... حرم که میری اینقده جمعیت زیاده که جای سوزن انداختنم نیست... اماما شما بزرگی وعظیمی... من کوچکم وحقیر
خیلی ازتون ممنوم که منو پذیرفتین در جوارتون زندگی کنم وزیر سایه تون باشم ... تا خودتون هوای منو داشته باشین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی