امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

امیرعلی عشق قشنگ مامان وبابا

هنرمندیهای من ومامانی

1393/6/11 18:05
نویسنده : مامان امیرعلی
308 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا .... به خاطر اینکه هوا گرمه نمیشه زیاد از خونه بیرون بری.... حالا شمال گرم باشه یه چیزی!!!!!!

این مشهد از شمال بدتره بخدااااا.... ولی ایشالا یه روزی برمی گردیم به زادگاه خودم بابایی ....

این روزا من ومامانی یه جورایی خودمون رو سرگرم می کنیم....

این دفه رفتیم تو خط عکاسی ی ی ی ی ی

البته کامل نیستش .... ولی گفتم شمام ببینین دیگه....

راستی امروز توی اتوبوس یه خانمه می گفت : وای خدا چقد شبیه مامانت هستی شمااااااا... آخه داشتم واسه خودم شعر میخوندم.... همه یه نگاهی بهم کردن.... آخه دوست دارم با خودم بخونم

حرفای قشنگ وروجک مامان:

دیروز برای اولین بار گفتی دوست دارممممم

وارد سوپری که میشی به آقایی که پشت پیش خون وایستاده .... بلند سلام میکنی

اوناهم دیگه امیرعلی وروجک منو شناختن ... جوابتو میدن میگن امروز چطوری آقاااااا

تازه یاد گرفتی که تا پول خوراکی رو حساب نکنی با آقا .... اونو برنداری از رو پیش خون

خودت میری کفشای چراغ دارتو بر میداری بهم میگی : اینو می پوشم....

وقتی میخوای بریم بیرون یکی از ماشیناتو برمیداری که بیاری .... بهم میگی : بیارمش

وقتی زنگ بقیه واحدها رو میزننن .... بهم میگی مامان در رو باز کنیم... بهت میگم عزیزم خونه همسایه ست

وقتی میخوایم نماز بخونیم.... تو میخوای مثل من چادر بپوشی...

تازگی میری رو تراز سرتو بیرون میگیری.... بلند داد میزنی اکمممممممممممممممممم... ینی خاله اکرمممم

توی بشقاب چیزی میذارم که بخوریم... برمی داری ومیاری جلو.... میگی بفرمایین

به هرحال خیلی کارا میکنی.....

فدای تو جوجه رنگی مامانی بشم

پسندها (2)

نظرات (0)