خونه ی خاله مینا
پنج شنبه عصری من ومامانی وخاله اکرم رفتیم خونه خاله مینا ، خیلی بهمون خوش گذشت....من وثمین خیلی بازی کردیم من همه پفیلا ها رو ریختم روی فرش (چه کار بدی وای وای ) دیگه چیکار کنم خیلی شیطونم ، همش میخواستم با چنگال از تو ال سی دی خاله مینا شون چیزی بردارم آخه
خیلی برنامه ش رنگاش قشنگ بود ، منم فک کردم میشه بردارمشون.
تازه مامانی واسه من کفش خرید خیلی ازشون خوشم اومده همش دوست دارم بپوشمشون. خیلی نازن
جمعه مامانی به خاله مینا زنگید فهمید که ثمین جون حالش خوب نیست من ومامانی رفتیم دیدن ثمین جون ، من خواستم با ثمین بازی کنم ولی می خواستیم بریم مشهد ، دیگه نشد بمونیم.
ثمین جون میدونم که بهتری.... ایشالا همیشه خوب باشی
اینجا دارم فضولی میکنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی