شیطونی های من تو حرم امام رضا(ع)
دیشب من وبابایی ومامانی تصمیم گرفتیم بریم یه دوری بزنیم... رفتیم زیتون ...مرکز خرید اسباب بازی ... خیلی باحال بود ... کلی اسباب بازی دیدم ومامانی می گفت که خیلی قیمتاش مناسب هستش... از اونجا تصمیم گرفتیم بریم حرم آقا ... جای همتون خالی ، خیلی خلوت بود ... رفتیم طبقه پایین ومنم حسابی از فرصت استفاده کردم وحسابی شیطونی کردممممممم
خیلی عالی بود... من با چندتا بچه دوست شده بودیم ... کلی باهم بازی کردیم ... رفته بودیم جا مهری رو بهم می ریختیم... خادم حرم اومد دید داریم بازی می کنیم ، دستشو کشید روی سر همه ما... ما هم حسابی ذوق کردیم وبه شیطونی کردن ادامه دادیم
بعدش با بابایی رفتیم ضریح رو زیارت کردیم که خیلی عالی بود... خیلی راحت میشد زیارت کنی... دیشب حرم یه حال دیگه ای داشت....
من وبابایی جونم
دارم واسه خودم میرم دیگه ... حالا کجا خدا میدونه.....
داریم مهر ها رو بهم می ریزممممم
من ومامانی جونم