داریم میریم نیشابور
امروز دوباره مامانی یه پیراهن مشکی واسه من دوخت . الانم منتظر بابایی جونم هستیم از سرکار بیادش بعدش خدا بخواد بریم دیار مامانی ، یعنی نیشابور ... دیروز دایی مهدی رفت که به مراسم برسه ، خدا کنه ما هم بتونیم امشب به مراسم شب تاسوعا برسیممممم
بین همه عشقای عالم عشق است ابوالفضل
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی