امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

امیرعلی عشق قشنگ مامان وبابا

یه کوچولو دلمون تنگیده واسه گرگان

1392/11/3 8:28
نویسنده : مامان امیرعلی
348 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی وبابایی عشقولانه ترین روزای زندگی شون رو توی گرگان بودن... البته الانم عشقولانه هست... ولی اونجا توی گرگان ... آخرش بودن دیگهههههه

به قول مامانی: توی خونه گلشهر که بودیم... وقتی از درخونه بیرون می یومدی وارد خیابون اصلی گلشهر میشدی... چشمت متوجه روبروت میشه... اونطرف خیابون... حالت جنگل داشت ... خیلی زیبا بود... خیابون شالی کوبی که خیلی عالی بود...  جدیدترین مد... جدیدترین رنگ لباس... مغازه های قشنگ... خدایی قشنگ بود...

یه مرکز خرید بود توی چاله باغ... اسمش فوجینگ بود... دکوری جات و وسایل خونه داشت... مامانی عاشق اونجا بود

منو میبینین راحت واسه خودم خوابیدم.... فوجینگ هاااااااااااا

 

جنگل النگدره ... باصفا بود وخیلی زیبا ... دریاچه توشن ... زیباترین بود در نوع خودش ... با غروبای دل انگیزش

نهارخوران ... یه جورایی شده بود همدم تنهایی های مامانی وبابایی...

خلاصه روزای خوبی داشتیم.... گرگان دلمون واست تنگ شده

اینجا خونه گرگانه.... از کولر گازی که توی دیوار معلومه هااااااااااااااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

'گل هاي بهشت
3 بهمن 92 13:21
سلام جالب بودبه اميد خدا به زود بريد گرگان.
مامان امیرعلی
پاسخ
ممنون ... ایشالا
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
5 بهمن 92 0:47
سلام عزیزم چه زیبا نوشتی الهی بگردمت امیر علی جونم چقدر فسقلی بودی خانمی چی چی گفتی در جواب دوست گلهای بهشت چی گفتی..... یعنی چی که انشاله زود بری گرگان بعد از این مدت تازه اومدی وبهمون نزدیک شدی حالا میخوای برییییییییییییییی
مامان امیرعلی
پاسخ
سلام جیگرم... گرگان فقط برای مسافرت عزیزم... نه زندگی ... خودت میدونی از خانواده دور بودن سخته
مامان آناهیتا
5 بهمن 92 22:48
عزیزم همیشه یاداوری خاطرات شیرینه
مامان امیرعلی
پاسخ
درسته .... خیلی خیلی شیرینه
رضوان مامان رادین
8 بهمن 92 0:09
انشاا... بازم خاطرات خیلی خوبی مثل خاطرات گرگان و حتی خیلیییی بهتر را تجربه کنید
مامان امیرعلی
پاسخ
ممنونم عزیزم
حامده(مامان امیرمحمد)
8 بهمن 92 13:00
خاله جون الهی که زود میرید گرگان مگه الان چه شهری هستید
مامان امیرعلی
پاسخ
ایشالا... الان مشهدم عزیزم
زهرا مامان آرمین
12 بهمن 92 15:49
سلام عزیزم.منم گرگانی ام و گرگان زندگی میکردم ولی حالا تهرانم.ای جاااااااااااااااااانم پسر نازی داری.من شمارو لینک کردم خوشحال میشم شماهم به ما سر بزنی.
مامان امیرعلی
پاسخ
سلام عزیزم....خیلی خوشبختم خانمی... شهر بسیار زیبایی دارین... سر زدم ولینکتونم میکنم عزیزم
آسمان
13 بهمن 92 15:35
سلامممممم می دونم هر جا که باشی دل تو اهل همین جاست واسه من تو این جا اول و آخر دنیاست... عجل لنا ظهوره اللهم عجل لولیک الفرج
مامان ماهان
14 بهمن 92 1:16
برایت دنیایی به زیبایی هر آنچه زیبایش می دانی آرزو می کنم . . .
مامان امیرعلی
پاسخ
ممنون.... دنیا برایم زیباست چون نعمتی مثل امیرعلی رو به من عطا کرده خدای مهربونم
مامان ماهان
14 بهمن 92 1:17
حسِ خوشایندِ... " داشتن یک دوست خوب "... بیش از چیزیه که بشه .. توصیفش کرد... این حس خوب رو... برات آرزومندم ...
مامان امیرعلی
پاسخ
ممنون ... و برای شما هم همچنین
مامان امیرپسرسرما
17 بهمن 92 22:52
سلام .ای جانم چقدرقشنگ گرگان روتشریح کردین. انشا...هرجاهستین شادباشین
مامان امیرعلی
پاسخ
تازه خیلی خلاصه نوشتم.... روزای بسیار قشنگی بود
الهام مامان علیرضا
22 بهمن 92 17:08
چه روزهای عشقولانه ای داشتید اونجا اون آب و هوا عشقولانگی رو می طلبه
مامان امیرعلی
پاسخ
ممنونم عزیزمممم