گشت وگذار توی ویلاژ توریست
امشب بعد از اینکه من از خواب بیدار شدم...تصمیم گرفتیم که بریم یه دوری بزنیم... یه سری به ویلاژ توریست زدیم... مانتواشو دید زدیم ... خاله قصد خرید داشت... ولی مانتو نخرید بجاش کفش خرید... خیلی از خریدش راضی بود... تو خونه هی پوشید راه رفت ... منم پوشیدمشون... به نظرم خوب بودااااا ولی حیف دخترونه بود دیگه...... امشب من تب کردممممم حسابی... مامانی خواست شیاف بذاره که من نذاشتم... بجاش یه ظرف آب سرد آورد باهم آب بازی کردیممممم... جاتون خالی خیلی حال داد امروز بامامانی دوباره رفتیم دکتر... این سرماخوردگی ول کن من نیست... دوباره اومده سراغم... ایشالا زود خوب شم... خریدمو کردم دارم میرم واسه خودم اینجا یه رقص اب د...
نویسنده :
مامان امیرعلی
2:00